آیا واقعا حضور تماشگر در سالنهای تئاتر در پیشرفت این هنر تاثیر دارد؟
بهطورحتم یک ضلع پیشرفت تئاتر، تماشاگر آن است اما همیشه تماشاگر بهسمت تئاتر باکیفیت میرود و بهدنبال تئاتری است که ساختار منسجم و محکمی داشته باشد. وقتی هنرمند امروز تئاتر در همین شهر خودمان، مشهد به آموزش خود و بهروز کردن اطلاعات تئاتریاش اهمیت قائل نیست، بهطورحتم نمیتوان از او توقع تولید و اجرای تئاتری قوی داشت. بسیاری از نمایشنامهنویسان غریزی مینویسند و بسیاری از کارگردانان مشهدی غریزی کار میکنند و در نتیجه آنچه میبینیم تئاتر علمی نیست. از منظر دیگر هم میتوان به این مهم نگاه کرد که یک تئاتر بسیار قوی در یک سالن بدون امکانات که سنخیتی به شیوه اجرایی آن ندارد، به یک اثر ضعیف و تماشاگرگریزی تبدیل میشود. بنابراین فقدان آموزش و نبود امکانات و خیلی چیزهای دیگر سبب عدم استقبال تماشاگر از تئاتر خواهد شد .
بنایراین نمیتوان تماشاگر را حذف کنیم؟ !
اگر تئاتری وجود دارد و اگر هنوز چراغی در برخی از شهرستانهای استان سوسویی میزند به خاطر وجود همین مخاطب علاقهمند و البته اندک است. به نوعی اگر تماشاگر را از تئاتر حذف کنیم، دیگر تولید و اجرای تئاتر معنایی ندارد. آنچه تماشاگر را میتواند جذب تئاتر و یا نیز از این هنر دور کند، کیفیت خود تئاتر و همچنین برنامهریزی برای تولید و اجرای آثار قوی در گونههای مختلف نمایشی است .
نمایشهای بسیاری در مشهد صرفا برای شرکت در جشنوارهها تولید میشوند که هیچگاه برای مردم اجرا نمیشوند. چرا ؟
بله؛ قبول دارم که پرونده برخی از نمایشها در همین جشنوارهها بسته میشوند ولی بسیاری از نمایشهایی که به نیت حضور در جشنوارههای مختلف شکل میگیرند برای اجرای عمومی مناسب نیستند و وقتی هم بهروی صحنه میروند، هیچ ارتباطی هم نمیتوانند با تماشاگر برقرار کنند. باید در سیاستگذاریها، برخوردمان را با تمام فعالیتهای تئاتر -از جشنوارهها گرفته تا اجراهای عمومی- به صورت شفاف مشخص کنیم. هریک کارکرد خاص خود را دارند .
آیا جشنوارهها میتوانند در روند پیشرفت تئاتر قرار گیرند؟
بهطورحتم جشنوارهها بهعنوان یک بستر میتواند شرایط آموزشی را در کنار رقابت سالم بوجود آورند. جشنوارههای باید بستری باشند که هنرمندان جوان و پیشکسوت، چند روز کنار هم زندگی تئاتری داشته باشند و با هم در این زمینه تبادل نظر کنند. اما متاسفانه آنچه ما در چند سال گذشته دیدهایم برخورد آماری و جدولآرایی با رویدادهای تئاتری نظیر جشنوارهها بوده است . کمتر در جشنوارهها نگاه جدی و تحلیلی به آموزش تئاتر شده است. بنابراین وقتی یک جشنواره تمام میشود همهچیز بهروند قبل از جشنواره برمیگردد . انگار اتفاقی نیفتاده است. یعنی جشنواره هیچ تغییری در علم هنرمندان شرکتکننده ایجاد نکرده است. باید جشنوارها به این سمت رود که به خاطر پارتی بازیها و نگاه مصلحتجویانه دبیرخانه جشنوارهها، انگیزه جوانان شایسته شهرستانی کاهش پیدا نکند .
بنابراین یکی از مشکلات تئاتر شهرستان، فقدان آموزش است.
بله. متاسفانه با توجه بهخیل گسترده علاقهمندان به این هنر جذاب، هیچکسی و هیچ مدیر هنری، این مقوله مهم را جدی نمیگیرد. کمتر ما شاهد کلاس آموزشی در مقاطع و زمینههای مختلف نمایشی هستیم و از این خلاء آموزشگاهها سینما تئاتر سود میبرند. بدون اینکه خروجی قابل توجهای داشته باشند.
قبول دارید در شهرستانها جایی برای پیشرفت وجود ندارد و باید کوچ کرد؟
اگر قرار باشد هنرمندی پیشرفت کند در همین شهرستان باید این مهم صورت گیرد. هر هنرمند شهرستانی که در کشور مطرح است در ابتدا در شهر خودش جایگاهی یافته تا توانسته در پایتخت خودی نشان دهند. در آنجا برای هرکسی فرش قرمز پهن نمیکنند. اصولا کوچ و یا مهاجرت هنرمندان مقوله زشت و ناپسندی نیست. آنچه سبب این معضل میشود مقوله ناپسندی است. باید دید چرا یک هنرمند مهاجرت میکند؟ چرا تمام مشکلات را به جان میخرد و همه دیار خود را ترک میکند؟ بهرحال همانطور که میان همه پدیدههای موجود جهان رابطه علت و معلولی وجود دارد، بهطورحتم میان آنچه هست و رفتن هنرمند و فراموشی او رابطه علت و معلولی وجود دارد. برای یافتن علت آن، فقط بعضیها باید کمی به خود آیند و با خود کمی خلوت کنند که چرا برای هنر این شهر کم کار میکنند؟ آیا بود و نبود یک مدیر ارتباطی با بود و نبود یک هنرمند ندارد؟!
شما معتقدید که رونق فعالیتهای تئاتر بستگی به درایت مدیران تئاتری دارد؟
بله. بهطورحتم مدیریت تئاتر در کنار نمایشگر و تماشاگر از اظلاع موثر مثلث پیشرفت تئاتر محسوب میشود. یک مدیریت قوی و دلسوز بهخوبی میتواند تمام کوششهای تئاتر شهرستان را به نوعی ساماندهی کند که نتیجه آن رشد تئاتر شود. یک مدیر اولین نکتهای که باید در نظر گیرد این است که آثار هنرمندان تئاتر که هر یک دارای شیوه اجرای خاص خود به بهترین شکل ممکن در سالنهای تئاتر اجرا شوند نه اینکه یک اثر نمایشی قربانی کیفیت ضعیف یک سالن تئاتر شود. ما در مشهد متولی تئاتر زیاد داریم اما دلسوز تئاتر کم داریم کسی که کمی از پشت میزش دور شود و روند کند سالن بلکباکس تئاتر در مجتمع فرهنگی هنری امام رضا(ع) پیگیری کند که میتوانست چند ماه پیش افتتاح شود.
…و در نهایت بهعنوان کارشناس و منتقد تئاتر چه پیشنهادی در زمینه ارتقای کمی و کیفی این هنر در شهرستانی چون مشهد دارید؟
پیشنهاد من برای رشد تئاتر در شهرستان، رفع همن معضلات و مشکلاتی است که به عنوان ریشههای ناکامی تئاتر در شهرستان عنوان کردم. اگر مسئولان مشکلات کلیشهای و بسیار گفته شدهای مانند«فقدان آموزش»، «رقابت ناسالم در جشنوارهها»، «عدم حمایت از پاتوقها و نشستهای تخصصی تئاتر»، «عدم نگاه جدی به تحلیل و نقد نمایش»، «عدم حمایت از اجرای تئاتر برای مردم» و «نبود چند سالن تئاتر با امکانات مناسب صوتی و نوری» را رفع نمایند تئاتر در شهرستان میتواند به شکوفایی برسد…