برای همه افرادی که اهل رسانه هستند و یا حداقل اینکه اخبار و رویدادهای سینمایی و تلویزیونی را دنبال می کنند کاملاً آشکار است که طی سال های اخیر، تولید فیلم سینمایی و راه اندازی شبکه تلویزیونی و ماهواره ای در زمینه انیمیشن به وفور افزایش یافته است.
باتوجه به اینکه به ظاهر انیمیشن یا پویانمایی و یا به اصطلاح محاوره، کارتون ها، تنها نقاشی های متحرکی هستند که چند دقیقه یا ساعاتی، بچه ها را سرگرم می کنند، دولت های غربی تا این حد برای آن سرمایه گذاری می کنند؟ چه می شود که کمپانی های فیلمسازی در غرب تاکنون میلیون ها دلار هزینه صرف تولید فیلم سینمایی کرده اند. تا یک فیلم سینمایی انیمیشن تولید کند؟ یا سؤال اساسی تر این است که چرا یک دولت خارجی این همه سرمایه گذاری می کند و شبکه هایخصوصی در دولت های خارجینیز اقدام به پخش کارتون به زبان فارسی آن هم برای فرزندان کشوری که دشمنش هستند می کنند.
امروز دیگر بر همه آشکار و ثابت شده است که تسخیر ملت های جهان سوم و جوامع موسوم به درحال توسعه از تهاجم نظامی و ترفندهای اقتصادی فراتر رفته و بیشتر از طریق رسانه ها و ابزارهای فرهنگی درحال انجام است. این موضوع بارها هم در حرف های سیاستمداران نظام سلطه اذعان شده و هم در سخنان اندیشمندان غربی آمده است. این موضوعی است که امروز در فعالیت برنامه ها و محصولات رسانه ای غربی به روشنی دیده می شود. یکی از سرمایه گذاری های دولت های جهان خوار روی کودکان و نوجوانان بوده است؛ نسلی که آینده جوامع را تشکیل می دهند.
کارتون ها از طریق ارتباط مستقیمی که با کودکان برقرار می کنند به آسانی می توانند مفاهیم بسیاری را به آنان منتقل سازند. شخصیت های ساده و دوست داشتنی دنیای کارتون برای مخاطبان کودک و نوجوان به آسانی به عنوان الگو پذیرفته می شوند و کودکان سعی می کنند از رفتارها و برخوردهای آنان تقلید کنند. به علاوه در محیط زندگی شان هم نشانه هایی از آن ها را داشته باشند. از پوستر عکس شان روی دیوار گرفته تا برچسب هایشان روی کتاب و دفتر و کمد و... و تا همه وسایل شخصی و مورد علاقه که نشانی از آن شخصیت کارتونی دارد: عروسک، ساعت، لوازم التحریر، لباس، و... توجه داشته باشیم که در اغلب موارد شخصیت های اسباب بازی و کارتونی، صورت اسطوره و قهرمان را برای کودک و نوجوان پیدا می کنند.
وجود همین قابلیت مهم است که سبب شده کارتون ها در فرآیند هجوم نرم جهان غرب علیه دیگر فرهنگ ها و کشورها نقشی ویژه را به خود اختصاص دهند. در برخی موارد دامنه بهره برداری از کارتون ها به بیان مضامین سیاسی نیز کشیده می شود و شخصیت های محبوب کارتون ها به نمایندگان و مبلغان فرهنگ و سبک زندگی و ارزش های جامعه غربی به سراسر جهان اعزام می شوند، تا شهروندان جهان را از همان سنین کودکی مطابق الگوی واحد و مطلوب غربی آموزش دهند و تربیت کنند.
این رویکرد را خصوصا در نسل جدید کارتون ها بیشتر می توان دید؛ کارتون هایی که علاوه بر کودکان و گاه بیش از آن ها نوجوانان و بزرگسالان را نیز مخاطب اصلی خود قرار داده اند. به عنوان مثال می توان از کارتون هایی چون «اسباب بازی ها»، «9»، «شرک»، «ماداگاسکار»، «آپ»، «وال ای»، «رئیس مزرعه»، «شگفت انگیزها»، «عصر یخبندان»، «موش سرآشپز» و... یاد کرد که دارای چنین شاخص هایی هستند.
اما در ایران نیز انیمیشن های بسیاری با محوریت جنگ نرم تولید و پخش شده است که به نوعی پاسخی برای تولیدات کشورهای غربی و جنگ رسانه ای آنها بوده است هر چند در این راستا دچار ضعف های زیادی هستیم چرا که علاوه بر قرار گرفتن در نقطه مقابل جنگ نرم نبز باید به سمت تولیداتی برای حمله به جانب دشمن حرکت کنیم اما تاکنون کمتر اثر فاخری در کشور مشاهده کرده ایم که بتواند به عنوان حمله ای به سوی جنگ های روانی و رسانه ای غرب محسوب شود.
به عنوان نمونه می توان به تولیدات فرهاد عظیما اشاره کرد که انیمیشن هایی در فضای 3 بعدی است یکی از این انیمیشن ها شهر موش ها نام داردکه در باره حمله نظامی نیروهای ارتش ایران و سوریه به اسرائیل است در این انیمیشن 2 دقیقه ای می بینیم که ارتش ایران چگونه با تجهیزات پیشرفته برتری نظامی نیروهای اسلام را به همگان ثابت می کند.
وارثین انیمیشن دیگری است درباره فتح بیت المقدس توسط نیروهای اسلام که در آن تمامی نمادهای نظامی غرب و استکبار در هم کوبیده می شود.انیمیشن 3 دقیقه ای نبرد خلیج فارس هم پاسخی به حملات نظامی امریکا است که داستان آن برگرفته از چند داستان واقعی است که در طول 8سال دفاع مقدس اتفاق افتاده است در این انیمیشن برای نخستین بار می بینیم اسکادران ایرانی جنگنده های امریکایی را که نماد شکست ناپذیری در دنیا هستند را شکست می دهد.
همچنین انیمیشن «استر» که قسمت چهاردهم از سری انیمیشن 46 قسمتی «داستان سبزیجات» است، در آمریکا و با تم مسیحی-یهودی برای کودکان تولید شده است.صراحت داستان انیمیشن استر، نام کاراکترها، روند داستان، ترانه ای که بر اساس ملودی سرود ملی اسرائیل در جای جای انیمیشن از زبان استر خوانده می شود و بسیاری از دیگر نشانها، تنها یک تصور را به ذهن متبادر می کند: مکانیزم انتخاب برنامه های خارجی در رسانه ملی به اندازه ای ناتوان و ناکارآمد است که گروهی می توانند چنین اثر تماماً صهیونیستی را در یکی از بزرگترین روزهای مقدس جمهوری اسلامی ایران در برابر دید مخاطبان کودک ایرانی قرار دهند.
اسطوره و انیمیشن استر نه تنها یک انیمیش صهیونیستی- توراتی بلکه اساساً یک انیمیشن ضد ایرانی است. هیمن نمادی از ایرانیان است که در داستان توراتی استر با یهودیان عناد دارد. حادثه پوریم یا ایرانی کشی که هر ساله سالروز آن توسط یهودیان جشن گرفته می شود جانمایه داستان استر است. و اکنون این داستان از رسانه ملی جهوری اسلامی ایران برای کودکان شیعه ایرانی پخش شده است.
داستان از این قرار است که خانواده ای تنها و بی پناه، از بد روزگار در بارگاه پادشاهی ساکن هستند که وزیر اعظم آن به دلایلی نامعلوم و به هر شیوه ای قصد بیرون راندن آنها را از کاخ دارد.نماینده این خانواده ی تنها و بی کس، دختری است به نام «استر» و پسرعمویش «مورتیکای» ؛ انسانهای زیرک و مظلوم و خداجو! آنها اسیر بدبینی و تنگ نظری وزیر اعظم، «هیمن» شده اند و عن قریب است که به سرزمینی دور تبعید شوند.آن ها می خواهند به هر ترتیب به شاه ثابت کنند که وزیر او شیاد و توطئه گر است. استر که حالا ملکه قصر شده قصد دارد به گونه ای که مورد سوء ظن قرار نگیرد، می خواهد شاه را از خیانت وزیر آگاه نماید. برای این کار به توصیه مورتیکای، شاه را به ضیافتی دعوت می نماید و تمام شجاعت خود را بخاطر حفظ خانواده اش جمع می کندو بالاخره ماجرا را به شاه می گوید.شاه که ظاهرا انسان کودن و بی خردی است موضوع را می پذیرد و «هیمن » را از قصر بیرون می کند و مورتیکای را به جای او می نشاند. و هر آنچه این وزیر دانا، مورتیکای، به شاه می گوید او با حماقت می پذیرد و لبخند می زند.در این انیمیشن، شخصیتها با رویکرد مدنظر این مجموعه، نامگذاری شده اند؛ «استر»، «مورتیکای» یا همان «مردخای» ، هیمن یا هامان!در کاخی که شاه در لیوانی با نقوشی از خط میخی نوشابه می خورد و خانم استر روی فرشی راه میرود که نقوش ایرانی آن زیر پایش فریاد می کشد؛ دیگر شکی نمی ماند که اینجا ایران است و این شخصیت ابله سبزه که روی گونه اش زگیل دارد خشایار شاه.
استر تنها نقطه تأمل برانگیز در کارنامه گروه انتخاب فیلم در شبکه پنج سیما و دیگر شبکه های تلویزیون نیست شاید زمان آن فرا رسیده باشد که تامل بیشتری به پخش انیمیشن ها و برنامه های تلویزیونی داشته باشیم امروز زمان آن رسیده است که ما نیز با تولید انیمیشن هایی نظیر شهر موش ها،فتح بیت المقدس،و... ضربه ای به نمادها و مقدسات آنها بزنیم چرا نباید ما نیز نقطه مقابل با آنها بایستیم و جنگ تن به تن داشته باشیم چرا تا به امروز در حوزه جنگ نرمتنها از حربه دفاع استفاده کرده ایم آن هم با وجود کارگردانان و نویسنده های فعالی که در حوزه جنگ نرم داریم؟
به دنبال تولید این نوع انیمیشن ها تولید فیلم هایی مانند"رمز داوینچی"،"فرشتگان و شیاطین"،"گنجینه ملی"و ...مجموعه های مستندی نیز تولید شد که اذهان را از شاخص های حضور افکار ماسونی در عرصه های فرهنگی و هنری و علمی به سوی ظواهر و نمادها و برخی اطلاعات سوخته مانند بازخوانی ساختارهای قدیمی این تشکیلات سوق دادند . نمونه فیلم هایی از این نوع را افرادی مانند "دیوید اک" جلوی دوربین برده که با هزینه تشکیلات فراماسونری در سطوح وسیعی نیز در سراسر جهان پخش شد.
از این دست آثار می توان به مجموعه مستند "Arrival" اشاره کرد که با نام "ظهور"در ایران تکثیر و توزیع شده است.در این مجموعه ضمن پرداختن افراطی به نمادها و نشانه های مختلف ماسونی ، از تحلیل اندیشه ها و تفکرات مخرب فراماسونری به شدت پرهیز شده و مخاطب را در سطح یک سری ظواهر نگاه داشته و به وی اجازه نمی دهد که پدیده فراماسونری را در عمق اندیشه و فکر ، بررسی و تحلیل نماید.
موضوع اصلی فیلم اکسدوس درباره مهاجرت صهیونیست های مهاجر برای تشکیل کشور غصب شده است داستانی که سال هاست یهود از آن بهره می برد گویی که خود این موضوع را پرورانده است . مهاجرت در اکثر فیلم های یهودی دیده می شود حتی در انیمشن ها نیز مهاجرت دستمایه اصلی قرار گرفته است انیمیشن هایی مانند نل ، دختری به نام حنا ، بل و سپاستین، بی خانمان (پرین) از این جمله اند .
این فیلم شاید با این مبنی سر چشمه گرفته باشد که جنگ های صلیبی با هدف باز پس گرفتن بیت المقدس از مسلمانان آغاز شد اما این سودا پس از هشت جنگ عقیم ماند که قریب به 200 سال انجامید و نتیجه ای در بر نداشت و بیت المقدس همچنان در حکومت مسلمانان باقی ماند مقابله با حکومت عثمانی و تجزیه آن به کشور های خاورمیانه یکی از ترفند های التیام بخش غرب برای خاطره شکست های جنگ های صلیبی به کار بسته شد و بعد از آن طرح تشکیل حکومت اسراییل برای مقابله با اسلام در نظر گرفته شد و صهیونیسم سال هاست که برنامه های جهانی را در پیش گرفته است تا بتواند جعل سند های خویش را قانونی جلوه دهد و در این راستا رسانه های بزرگ مانند سینما را در قدرت خود گرفته است تا با جعل تاریخ در قالب تصویر بیننده جهانی را آهسته به این موضوع سوق دهد که ا این مسلمانانند که غاصبند و باید بیرون رانده شوند.
با توجه به اینکه فضای انیمیشن فضای پیشرفته ای نیست بطوری که می تواند به راحتی تولیدات فاخر را رصد کند به الطبع این به دلیل نبود خود باوری در نویسنده ها و کارگردانان ماست بطوری که امروز از هر هزار نفر 10 نفر می توانند به این فضا نزدیک شوند و از هر 10نفر به ندرت یک انیماتور می تواند به خودباوری دست پیدا کند چرا که هنوز مباحث اعتقادی و انس با آنها در باورها تبیین نشده است امروز به ندرت کسی در حیطه انیماتور اسلامی ورود پیدا می کند و این امر موجب غریب ماندن حوزه جنگ نرم در جهان اسلام شده است امابا این اوصاف رسیدن به این باور دست یافتنی نیست.
تجربه نشان داده است که جنگ نرم زمانی می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد که در دنیا موجی به موقع و مطابق با ارزشهای جهانی ایجاد کند در حالیکه مادر حوزه جنگ نرم توقف های زیادی داشته ایم بطوری که هنوز اثر سینمایی فاخر در حوزه حجاب،ولایت فقیه،ائمه اطهار،ایثار و شهادت و...نتوانسته ایم تولید کنیم که این خود بزرگترین ضعف در حوزه جنگ رسانه ای است.در خصوص تولیدات فاخر جنگ نرم می توان به خط شکن اشاره کرد که در دنیایی از رئال و فضایی واقعی اتفاق می افتد در این انیمیشن به بر اندازی ایران در حیطه جنگ نرمشهادت طلبی و تشیع بدون دخالت نیروهای نظامی اشاره شده است. کدهایی که در فضای انیمیشن قرار می دهند مانند هویجی است که برای خرگوش می گذارند تا مسیر را برای رسیدن به هدف طی کند بنابراین در این انیمیشن ها نیز یک هدف مشترک دنبال می شود به طوری که اهداف جامعه غرب در این انیمیشن ها با نظامی گری و سیاست آنها یکی است.اما امروز بیشتر انیمیشن های حوزه جنگ نرم از طریق انیمیشن های فانتزی و کودکانه می باشد.
انیمیشن هایی با محوریت فراماسون،گروه های شیطان پرستی،دین زدایی و... که اغلب این انیمیشن هاتوسط گروه های صهیونیستی طراحی و تولید می شود. حتی محصولات فاخری نظیر تام و جری نیز به این سمت پیش رفته اند و بزرگ ترین اشتباه ما این است که درمقابل محصولات هدف گذاری شده جنگ نرم به تولید و دفاع می پردازیم به عنوان نمونه درمقابل عروسکهای باربی دارا و سارا را روانه بازار کردیم و این می تواند به عنوان مهمترین ضعف ما در مقابل جنگ نرم مطرح شود زیرا ما بایددر مقابل این فضا یک جبهه درست کنیم نه اینکه در مقابل آنهادست به دفاع بزنیم چراکه اسلام جبهه ضعیفی نیست ما باید حمله کنیم تا دشمن عقب نشینی کند دفاع تنها حکم شکست رادارد اما متاسفانه درحوزه جنگ نرم حتی یکبارهم حمله نکرده ایم به طوریکه هنوزدرگیر حرفها و شعارها هستیم شاید هم ضرورت ایجاد نشده است .
اولین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که نفس جنگ نرم را دردل خود بکاریم تا دراعمال ما بگنجد می توانیم ایده پردازی داشته باشیم و نسبت به نقاط ضعف غرب دست به تولید بزنیم زیرا انیمیشن خط مقدم ما درفضای سایبری و جنگ نرم است ما فضای انیمیشن و سایبری را می توانیم با محتوای اسلامی فلج کنیم و این می تواند بالاترین دستاورد ما باشد چرا که محتوای اسلامی درکنار بازیهای رایانه ای می تواند به خروجی مناسبی برسد و با ادبیات اسلامی و فرهنگ تشیع می توان برهر فرهنگ جهانی قالب شد اما متاسفانه در انیمیشن هنوز اثر تاثیرگذاری که در دهان غرب بزند نداشته ایم اما آنها چندین اثر در حوزه کاریکاتور ، انیمیشن ،بازی ، سینما و غیره در معرض جهانیان به نمایش گذاشته اند .
ما در فضای نظامی نشان داده ایم می توانیم دنیای غرب و استکباررا به چالش بکشیم بنابراین درطی سال چهاراثر فاخرفرهنگی داشته باشیم می توانیم ضربه محکمی در فضای جنگ نرم ایجاد کنیم ما هنوز اثری نداشته ایم که درآن آمریکا و اسرائیل سقوط کنند اما من درانیمیشن های خود به دنبال ایجاد آمریکایی اسلامی هستم به طوریکه ترس و وحشت را درفضای جنگ نرم به جبهه استکبار ستیزی ایجاد خواهم کرد .
در عوض به نظر میرسد در عرصه تولیدات کودک عقبگرد کرده و سیر نزولی یافته ایم! هنوز بزرگترهای ما « علی کوچولو»، «زهره و زهرا»، «هادی و هدی»، «هشیار و بیدار»، «آفتاب و مهتاب»، «خونه مادر بزرگه» را از یاد نبردهاند.مگر همین «مدرسه موش ها» نبود که کشور ژاپن با افتخار آن را از ما خرید؟!مگر همین «کلاه قرمزی و پسرخاله» نبود که در جامعه آن همه موج ایجاد کرد؟!
چرا امروز آن همه نبوغ را فراموش کرده ایم و به جای توجه به هنرمندان با ذوق استعداد به دنبال آثار مبتذل غربی هستیم آنچه کودک امروز ایرانی نیاز دارد، نه «فوتبالیست ها»ست و نه «سند باد» جعلی غربیها. کودک ایرانی به فیلمها و انیمیشن های پر محتوایی نیاز دارد که بر پایه داستان های جذاب و غرور آفرین ملی و آموزههای اسلامی تولید شده باشد؛ «رستم و سهراب» و «آرش» چه اشکالی دارند که دست به دامن «سوپرمن» و «پسر جهنمی» شده ایم؟!بوعلی، پسر دانای ایرانی چه ایرادی دارد که «ای کیو سان» باید نماد دانایی برای کودک ما باشد و در نهایت کجای فرهنگ اسلامی ما ناقص است که باید کودک ما را همسو با برنامه ریزی صهیونیسم جهانی به سوی بودیسم سوق دهیم ؟!